حزب بعث که بر بنیاد ناسیونالیزم عرب قرار داشت، سیاست سلطه جویی و تفوّق طلبی را به عنوان روش حکومتی خود برگزید. در سال 1348 این حزب از دولت ایران خواست که کشتی های ایرانی را از برافراشتن پرچم ایران خود داری نمایند و دولت ایران نیز عهدنامه را به دلیل نقض قطعنامه کَاَن لَم یَکُن تلقی نمود و نیروهای ایران در مرز به حالت آماده باش درآمد و علیرغم عبور کشتی ایران با پرچم برافراشته، عراق حالت انفعال به خود گرفت و به شورای امنیّت شکایت نمود.
اختلاف ایران و عراق تنها بر سر اروند رود نبوده است بلکه اصولاً عراق خوزستان را جزئی از خاک عراق میدانسته و آن را عربستان مینامیده است. در سال 1350 پس از خروج انگلیس از خلیج فارس ایران با توافق قبلی با انگلیس و شیوخ شارجه و رأس الخیمه.که مدّعی مالکیّت جزایر بودند آن را به پیکرة اصلی خود افزود. عراق در این رابطه تبلیغات شدیدی بر علیه ایران به راه انداخت وضمن یادداشت شدید اللحنی به دولت ایران اعلام داشت که این جزیره متعلّق به اعراب است و باید نیروهای خود را از آن خارج نماید و روابط سیاسی خود با ایران را قطع نموده و در تاریخ 21 بهمن 1352 به درگیری سنگینی انجامید و تعدادی از طرفین کشته شدند، نهایتاً ماجرای اختلاف به سازمان ملل کشید و قرار شد نیروهای طرفین به مرزها عقبنشینی نمایند و به مذاکره بپردازند.
یکی از دلایل عقب نشینی عراق در این ماجرا شورش کردهای شمال عراق بود که دولت ایران نیز به آنان کمک می نمود و این جریان تا اواخر زمستان 1354 که دولت عراق بر سر این موضوع با دولت ایران معامله نمود، ادامه داشت.
در ماه مارس 1975 حسنالکبر و معاون او صدام حسین در الجزیره تصمیم گرفتند به اختلافات خود با ایران پایان دهند، با درخواست از بومدین رئیس جمهور الجزایر، او سران دو کشور را برای یک توافق کلّی متقاعد نمود.
عراق در برابر عدم حمایت از شورشیان کرد توسط ایران، حقوق ایران در اروند رود را به رسمیت شناخت.
انگیزههای هر یک بیشتر مسائل داخلی دو کشور از جمله در عراق کردها و شیعیان و در ایران شکل گرفتن انقلاب اسلامی بود و نیز هر دو توجّه فراوانی پس از این موضوع به مسائل منطقهای پیدا نمودند. بیشتر از هر چیز مسئله ژاندارمی منطقه و نقشی که ایران باید برای منافع غرب دراین رابطه بازی می نمود، اثر مهمّی در انعقاد قرارداد الجزایر توسط ایران داشت. در ضمن شاه داشت متوجّه می شد با پیشروی و نیز سرکوب کردهای عراقی توسط حزب بعث، برگ برندة کردهای شمال عراق را دارد از دست مید هد. حزب بعث نیز به دنبال نقش رهبری سایر کشورهای عرب بود و همین باعث می شد با ایران هر چه زودتر اختلافات خود را حل کند
در ژوئن 1976 بدنبال تصویب معاهدات طرفین در مجالس دو کشور اسناد این معاهدات را با یکدیگر مبادله نمودند
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بوجود آمدن اوضاع و احوال جدید ناشی از شرایط انقلاب اسلامی، صدام حسین برای نیل به اهداف جاه طلبانه و توسعهطلبانه خود و با این تصوّر که با ضعف ناشی از سقوط شاه می تواند خلاء بوجود آمده در خلیج فارس را پر نماید و نقش رهبری اعراب را به بهانة دفاع و گسترش آرمان های ناسیونالیسم عرب احراز کند به اقدامات و مانورها و صحنه سازی های دیپلماتیک پرداخت و برای زمینهسازی برای اقدامات بعدی، مبادرت به اعمالی از قبیل موارد زیر نمود:
1- ایذاء و اخراج پنجاه هزار ایرانی از عراق و مصادرة اموال آنان بعنوان ایرانی بودن.
2- ایجاد تضییقات متعدّد جهت مسافرت ایرانیان به اعتاب مقدّسه.
3- ایجاد مزاحمت و محاصرة اقامتگاه علمای برجسته و روحانیون ایرانی در اعتاب مقدّسه
4- حمله به مدارس ایرانی و ضرب و شتم و زندانی کردن معلّمین ایرانی.
5- حمله به منازل اعضای سفارت ایران در بغداد و ایجاد مزاحمت برای آنان.
6- پناه دادن به بسیاری از نظامیان فراری ایران و ایجاد تسهیلات جهت توطئه علیه ایران از نخستین روزهای پیروزی انقلاب.
7- پشتیبانی از گروه های محارب و مخالف نظام اسلامی کومله، دموکرات و سلطنت طلبها و تسلیح آن ها.
8- ایجاد رادیوی فارسی، ترکی، ارمنی، کردی، ترکمنی، بلوچی جهت ایجاد اختلاف و فتنه در کشور.
برخلاف عراق، ایران در تاریخ های (27/2/58) و (16/3/58) و (3/4/58) و (24/4/58) و (29/11/58) و (11/12/58) هشتاد قطعه نقشه که بر اساس مادة یک پروتکل در ایران تهیه شده بود جهت درج اسامی دهات و سایر عوارض طبیعی و مصنوعی عراق به سفارت آن کشور در تهران ارسال نمود، لکن مسئولان عراقی حتّی به یک مورد آن پاسخ ندادند.